سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ناز خود بگذار و کبر از سر به در آر و گور خود را به یاد آر . [نهج البلاغه]
من یک انسان هستم
 || مدیریت  ||  زهرا  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||  Atom  ||
تفاوت دنیاها

زهرا :: سه شنبه 87/6/12 ساعت 2:28 عصر

 

سوم راهنمایی بودم. معلم ادبیات موضوع انشا داد: دنیای شما چه شکلیه؟ هر کس چیزی نوشت. همه گفتند. همه از خوبی گفتند. همه عجیب گفتند. همه سعی کردند خوب بگویند...



آخرین نفر که انشایش را خواند معلم گفت: کاش یک نفر راست می نوشت.



همه ناراحت شدیم حتی آنهایی که دروغ نوشته بودند.



حالا که فکر می کنم می فهمم آن روز نه ما دروغ نوشته بودیم نه معلم بی انصافی کرده بود. دنیای ما فرق داشت. مسئله همین بود. معلم بزرگ شده بود. دنیا را شناخته بود و دنیای خودش را با احساسی از دنیای واقعی ساخته بود.



ما ولی هنوز نمی دانستیم کجاییم. بدون فکر نوشته بودیم. شایدکمی واقعی و کمی هم مخلوط با خیال.



معلم می خواست بداند ما دنیای واقعی را چطور قبول کرده ای م و ما، دنیایی را نوشته بودیم که با تمام وجود می خواستیم داشته باشیم.



اشکال از هیچ کدام نبود. دنیاها فرق داشتند.



همین


نوشته های دیگران()


همه

بازم زندگی
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
من یک انسان هستم
زهرا
وبلاگ قبلیمو هک کردن. دیگه حس می کنم گذشته ای ندارم. امیدوارم اینجا بتونم دوباره بسازمش
Link to Us!

من یک انسان هستم

Hit
مجوع بازدیدها: 6249 بازدید

امروز: 17 بازدید

دیروز: 0 بازدید

Day Links
یک تکه آسمان [87]
وادی [23]
[آرشیو(2)]


Archive


درددل
شعر

links
من و تو

Submit mail